روایت برادر آیتالله خامنهای از زندگی شخصی رهبری
آقا خیلی ساده زندگی میکنند، زندگی شخصیشان، حتی در خوردوخوراک. یا مثلا میهمانیهای خودمانی میروید، تشریفاتی ندارند.
ایشان معمولا میوه دیدارهایشان دو رقم بیشتر نیست. حتی اینجا که پذیرایی میکنند، دو رقم است، سه رقم نیست. غذا هم یک رقم؛ یک خورشت.
فقط یک خورشت. یعنی تجملات مطلقا وجود ندارد. بدونتجملات و بیتکلفبودن؛ غیر از این نمیتواند باشد.
یعنی سعی در اینکه حتما مثلا فرض کنید فرش داشته باشد، نه. همین الان واقعا در خانهشان گلیم است. در کتابخانهشان موکت است. اندرون خانه هم همین است. ایشان مبل ندارند، در خانهشان از این صندلیهای پلاستیکی است که احتمالا دیدهاید. من خریدم و فرستادم برایشان. خودشان حاضر نبودند حتی آن را هم بخرند. شما اگر بروید در خانهاش، احساس این را نمیکنید که خانه یک مقام درجه یک جهان اسلام، رفتهاید.
من تهران اوایل در سال 72-71 فرش خریده بودم، الان این فرشها هست. دو تا قالی ۳*۴ از مشهد خریده بودم قسطی ۷۰۰هزار تومان. مدتها خجالت میکشیدم خانواده اخوی را دعوت کنم؛ آقا که جای خود دارد. بچهها را دعوت کنم که بگویند عمو فرش خریده، فرش و مبل. واقعا خجالت میکشیدم. احساس شرمندگی میکردم.
منبع: نشریه مثلث