وقتی تحولات مصر رقم خورد، ستادی در تهران تشکیل شد و ما هم کمک کردیم آقای مرسی رئیس جمهور شد، ولی من اعتقاد به آقای مرسی نداشتم زیرا ایشان خیلی بد عمل کرد و در سفر تهران هم شاهد بودیم، مردم علیه او قیام کردند و پس از یکسال او ساقط شد ما خوشحال شدیم. یکی از دوستان ما از خوشحالی داشت پرواز می‌کرد.

 روز بعد یکی از دوستان ما از تهران زنگ زد و گفت نزد آقا جلسه داریم نظر ما را خواست و ما خوشحالی خود را ابراز کردیم و به حضرت آقا منتقل شد. بعدا تماس گرفتم گفتم نظر آقا را به من بگویید، ایشان گفت آقا خیلی ناراحت بودند و گفتند: «این حادثه تلخی است درست است اینها (اخوان المسلمین) اشتباه کردند اما به هر حال یک تجربه ۸۰ ساله در مصر شکست خورد.» خوب حالا ما چکار کنیم، چهره بنده و دوستان عوض شد گریه کردیم گفتند ما آن شب خوشحال بودیم و ولی فقیه ما ناراحت بود، ما استغفار کردیم.

 چند ماه بعد به دیدار ایشان رفتیم و به ایشان گفتم ما را ببخشید من غلط کردم ما را ببخشید من گریه کردم و طلب عفو کردم گفتم ما گناه کردیم.